هوش تجاری پیش از پیدایش تکنولوژی وجود داشته است. امروزه هوش تجاری بعنوان مجموعه ای از تحلیل ها شناخته میشود که ارزش و بینش آن از دیتا نشات میگیرد.
اصطلاح "هوش تجاری" نخستین بار درسال 1865 توسط Richard Millar Devens در اثری باعنوان دائرة المعارف ضرب المثل های تجارت و بازرگانی، استفاده شد. وی از این اصطلاح برای توصیف شیوه ای، که یک بانکدار به اسم "سرهنری" به موفقیت رسیده بود، استفاده کرد. این بانکدار درک بالایی از مسائل سیاسی، بی ثباتی و بازار داشت و از رقبایش یک گام جلوتر بود.
ریچارد در توصیف سرهنری می نویسد:" وی درسرتاسر هلند، فلاندرز(ناحیه ای در نروژ)، فرانسه و آلمان، مجموعه ای از هوش تجاری کامل و بی نقص تهیه کرده بود."
سرهنری ازاین دانش پیشرفته، برای فریب دیگران استفاده کرد و بعنوان یک سرمایه دار فاسد، مشهور شد. اما ایده ی جمع آوری اطلاعات درباب شرایط تجاری ،همچون دانه ای مستعد رشد بود.
خاستگاه و توسعه تا سال 1958 .
تا قرن بیستم فناوری به حدی که بتوان آنرا عامل هوش تجاری دانست، رشد نکرده بود.
سال 1958 بود که پتانسیل هوش تجاری با نوشتن مقاله ای برجسته، توسط یک دانشمند کامپیوتر IBM،بنام Hans Peter Luhn شناخته شد.
عنوان این مقاله "سیستم هوش تجاری" بود، که یک سیستم اتوماتیک را توصیف میکرد که برای انتشار اطلاعات به بخش های مختلف یک سازمان دولتی، علمی یا صنعتی توسعه یافته بود." بدنبال اوج گرفتن جنگ جهانی دوم، چنین بخش هایی به شیوه ای نیاز پیدا کردند، تا انبوهی از داده های علمی و تکنولوژیکی را سازماندهی، مختصر و به سرعت رشد دهند.
این دانشمند همچنین به تعریف هوش در فرهنگ لغت وبستر نیز، اشاره کرده است: " توانایی درک روابط میان حقایق موجود، به شیوه ای که کنش و عمل را بسوی هدف مطلوب سوق دهد."
این تعریف کوتاه به ماهیت هوش تجاری نیز اشاره دارد: شیوه ای برای درک سریع و آسان حجم عظیمی از اطلاعات ،برای بهترین تصمیم گیری ممکن.
درواقع Luhn از معرفی هوش تجاری فراتر رفته و قابلیت های این مفهوم را بسط داده است. تحقیق او متدهایی را پایه گذاری کرد، که برای خلق سیستم های تحلیلی محک IBM ساخته شده بودند. امروزه وی را با لقب "پدر هوش تجاری می شناسند."
پیشرفت ها و سیرتکامل تا اواخر دهه ی 1980 .
با ورود کامپیوتر به دنیای تجارت، سرانجام کمپانی ها بجای کاغذ جایگزینی برای ذخیره سازی اطلاعات یافتند.
با اختراع هارد دیسک در سال 1956 ،در ذخیره سازی داده ها تغییراتی اساسی روی داد. اختراع دیسک های فلاپی، دیسک های لیزری و سایر فناوری های ذخیره سازی به این معنا بود که، هرچه داده های بیشتر و بیشتری تولید شود، فضای بیشتر و بیشتری برای ذخیره سازی آن وجود دارد.
به این ترتیب نخستین سیستم های مدیریت پایگاه داده ها، تولید شدند که درمجموع سیستم های حمایت تصمیم گیری((DSS خطاب میشوند. تا دهه 1970 تعداد معدودی از فروشندگان هوش تجاری، با ابزارهایی که دسترسی و سازماندهی داده ها را ممکن می ساخت، وارد عرصه شدند.
اما ذخیره سازی داده ها، فناوری جدید و گنگی بود. از همه مهم تراین که، استفاده از آن آسان نبود. در سال 1988 کنفرانسی بین المللی، با هدف ساده و موثر کردن پروسه های دیتا برگزار شد. کنسرسیوم تحلیل چند جانبه ی داده ها، که در رم برگزار شد ،نقطه عطفی در ساده سازی تحلیل هوش تجاری بود.
نقطه تحول در دهه های 1980 و 1990.
فاز مدرن هوش تجاری بلافاصله بعد از کنفرانس 1988 آغاز شد.
سال 1989، یک تحلیل گر به اسم Howard Dresner بار دیگر اصطلاح "هوش مصنوعی" را در زبان بومی، رایج کرد. او این اصطلاح را به عنوان اصطلاحی کلی بکار برد، تا اسامی طاقت فرسا برای تحلیل و ذخیره سازی داده ها مانند DSS و سیستم اطلاعات اجرایی(EIS) را پوشش دهد.
با افزایش تعداد فروشندگان و ایجاد رقابت، بین آنها پیشرفت های بیشتری از جمله انبار داده ها ،حاصل آمد. این ابزار جدید گردش داده ها در حین حرکت از سیستم های عامل به سمت پیشتیبانی ،تصمیم گیری را بهبود بخشید.
انبار کردن داده ها(data warehousing) زمان دست یابی به داده ها را تاحد زیادی کاهش داد. داده هایی که در گذشته و به شیوه های سنتی در چندین جای مختلف ذخیره میشدند، اکنون تنها در یک مکان ذخیره میشدند.
همراه با این پیشرفت، جنبه های تکمیلی انبار داده ها نیز با آن توام شد که امروزه ستون و جزاصلی هوش تجاری هستند، که ازجمله آنها میتوان به ابزارهای Extract(استخراج)، Transform(انتقال)، بارگذاری(ETL) و نرم افزار پردازش تحلیل آنلاین(OLAP) اشاره کرد.
در سال های بعد، این فاز از پیشرفت بعنوان هوش تجاری 1.0 شناخته شد.
تاریخچه ی هوش تجاری.
هوش تجاری پیش از پیدایش تکنولوژی وجود داشته است. امروزه هوش تجاری بعنوان مجموعه ای از تحلیل ها شناخته میشود که ارزش و بینش آن از دیتا نشات میگیرد.
اصطلاح "هوش تجاری" نخستین بار درسال 1865 توسط Richard Millar Devens در اثری باعنوان دائرة المعارف ضرب المثل های تجارت و بازرگانی، استفاده شد. وی از این اصطلاح برای توصیف شیوه ای، که یک بانکدار به اسم "سرهنری" به موفقیت رسیده بود، استفاده کرد. این بانکدار درک بالایی از مسائل سیاسی، بی ثباتی و بازار داشت و از رقبایش یک گام جلوتر بود.
ریچارد در توصیف سرهنری می نویسد:" وی درسرتاسر هلند، فلاندرز(ناحیه ای در نروژ)، فرانسه و آلمان، مجموعه ای از هوش تجاری کامل و بی نقص تهیه کرده بود."
سرهنری ازاین دانش پیشرفته، برای فریب دیگران استفاده کرد و بعنوان یک سرمایه دار فاسد، مشهور شد. اما ایده ی جمع آوری اطلاعات درباب شرایط تجاری ،همچون دانه ای مستعد رشد بود.
خاستگاه و توسعه تا سال 1958 .
تا قرن بیستم فناوری به حدی که بتوان آنرا عامل هوش تجاری دانست، رشد نکرده بود.
سال 1958 بود که پتانسیل هوش تجاری با نوشتن مقاله ای برجسته، توسط یک دانشمند کامپیوتر IBM،بنام Hans Peter Luhn شناخته شد.
عنوان این مقاله "سیستم هوش تجاری" بود، که یک سیستم اتوماتیک را توصیف میکرد که برای انتشار اطلاعات به بخش های مختلف یک سازمان دولتی، علمی یا صنعتی توسعه یافته بود." بدنبال اوج گرفتن جنگ جهانی دوم، چنین بخش هایی به شیوه ای نیاز پیدا کردند، تا انبوهی از داده های علمی و تکنولوژیکی را سازماندهی، مختصر و به سرعت رشد دهند.
این دانشمند همچنین به تعریف هوش در فرهنگ لغت وبستر نیز، اشاره کرده است: " توانایی درک روابط میان حقایق موجود، به شیوه ای که کنش و عمل را بسوی هدف مطلوب سوق دهد."
این تعریف کوتاه به ماهیت هوش تجاری نیز اشاره دارد: شیوه ای برای درک سریع و آسان حجم عظیمی از اطلاعات ،برای بهترین تصمیم گیری ممکن.
درواقع Luhn از معرفی هوش تجاری فراتر رفته و قابلیت های این مفهوم را بسط داده است. تحقیق او متدهایی را پایه گذاری کرد، که برای خلق سیستم های تحلیلی محک IBM ساخته شده بودند. امروزه وی را با لقب "پدر هوش تجاری می شناسند."
پیشرفت ها و سیرتکامل تا اواخر دهه ی 1980 .
با ورود کامپیوتر به دنیای تجارت، سرانجام کمپانی ها بجای کاغذ جایگزینی برای ذخیره سازی اطلاعات یافتند.
با اختراع هارد دیسک در سال 1956 ،در ذخیره سازی داده ها تغییراتی اساسی روی داد. اختراع دیسک های فلاپی، دیسک های لیزری و سایر فناوری های ذخیره سازی به این معنا بود که، هرچه داده های بیشتر و بیشتری تولید شود، فضای بیشتر و بیشتری برای ذخیره سازی آن وجود دارد.
به این ترتیب نخستین سیستم های مدیریت پایگاه داده ها، تولید شدند که درمجموع سیستم های حمایت تصمیم گیری((DSS خطاب میشوند. تا دهه 1970 تعداد معدودی از فروشندگان هوش تجاری، با ابزارهایی که دسترسی و سازماندهی داده ها را ممکن می ساخت، وارد عرصه شدند.
اما ذخیره سازی داده ها، فناوری جدید و گنگی بود. از همه مهم تراین که، استفاده از آن آسان نبود. در سال 1988 کنفرانسی بین المللی، با هدف ساده و موثر کردن پروسه های دیتا برگزار شد. کنسرسیوم تحلیل چند جانبه ی داده ها، که در رم برگزار شد ،نقطه عطفی در ساده سازی تحلیل هوش تجاری بود.
نقطه تحول در دهه های 1980 و 1990.
فاز مدرن هوش تجاری بلافاصله بعد از کنفرانس 1988 آغاز شد.
سال 1989، یک تحلیل گر به اسم Howard Dresner بار دیگر اصطلاح "هوش مصنوعی" را در زبان بومی، رایج کرد. او این اصطلاح را به عنوان اصطلاحی کلی بکار برد، تا اسامی طاقت فرسا برای تحلیل و ذخیره سازی داده ها مانند DSS و سیستم اطلاعات اجرایی(EIS) را پوشش دهد.
با افزایش تعداد فروشندگان و ایجاد رقابت، بین آنها پیشرفت های بیشتری از جمله انبار داده ها ،حاصل آمد. این ابزار جدید گردش داده ها در حین حرکت از سیستم های عامل به سمت پیشتیبانی ،تصمیم گیری را بهبود بخشید.
انبار کردن داده ها(data warehousing) زمان دست یابی به داده ها را تاحد زیادی کاهش داد. داده هایی که در گذشته و به شیوه های سنتی در چندین جای مختلف ذخیره میشدند، اکنون تنها در یک مکان ذخیره میشدند.
همراه با این پیشرفت، جنبه های تکمیلی انبار داده ها نیز با آن توام شد که امروزه ستون و جزاصلی هوش تجاری هستند، که ازجمله آنها میتوان به ابزارهای Extract(استخراج)، Transform(انتقال)، بارگذاری(ETL) و نرم افزار پردازش تحلیل آنلاین(OLAP) اشاره کرد.
در سال های بعد، این فاز از پیشرفت بعنوان هوش تجاری 1.0 شناخته شد.
هوش تجاری1.0 .
با شناخته شدن هوش تجاری در اواخر دهه 1990 و اوایل 2000 فروشندگان جدید وارد بازار شدند. درطی این دوره برای هوش تجاری دو کاربرد اساسی وجود داشت: نخست تولید داده ها و گزارش ها، دوم سازماندهی و ویژوال کردن آن به شیوه ای قابل ارائه.
اما به دو علت مهم، این فاز از تکنولوژی، از پیشیرفت بازمانده بود: پیچیدگی و زمان.
اداره فناوری اطلاعات بسیاری از پروژه ها را عهده دار شد، زیرا بیشتر کاربران هنوز قادر به اجرا و اداره ی وظایف هوش تجاری نبودند. ابزارهای موجود هوش تجاری، توسعه نیافته بود وآموزش های تحلیلی به شناخت بیشتری نیاز داشتند.
بدلیل انبار شدن داده ها، برای فرمول بندی و تحویل گزارش به تصمیم گیرندگان، به زمان بیشتری نیاز بود. تنها کارشناسان فنی می توانستند از نرم افزار تحلیل داده های پیشرفته استفاده کنند. درمجموع سیر تکامل ابزارها ،بمنظور استفاده ی کاربران غیرفنی به کندی پیش میرفت.
هوش تجاری2.0 .
آغاز قرن بیست و یکم نقطه تحول هوش تجاری بود ،چرا که فناوری های پیشرفته بر مشکل پیچیدگی و سرعت فائق آمدند. با ظهور برنامه های ابری محور، که دسترسی به پلتفرم های هوش تجاری را بسط داده و ساده کردند، مشکلات نامبرده کاملا حل شدند.
هوش تجاری 2.0 شامل گروهی از فناوری های مختلف از جمله پردازش real time میشود، که اطلاعات وقایع را بهنگام رویداد وارد انبار داده میکند و به کمپانی ها اجازه میدهد تا براساس تازه ترین اطلاعات در دسترس، تصمیم گیری کنند.
فناوری دیگری که وارد صحنه شد، دسترسی سلف سرویس برای کاربران غیر حرفه ای بود. با این فناوری، کارمندان می توانستند بدون مداخله ی بخش فناوری اطلاعات ،پروژه ها را تکمیل کنند.
با افزایش رشد اینترنت و تا اندازه ای نیز از طریق پیدایش ابزارهای شبکه اجتماعی، این پیشرفت ها حمایت و تقویت شد. فیسبوک، توییتر و بلاگ ها، شیوه های بسیار سریع و ساده را در اختیار کاربران قرار دادند، تا نظرات و ایده های خود را با دیگران به اشتراک بگذارند.
همچنین کاربران توانستند متدها و نرم افزارها را مرور کرده و شناختی اساسی و گسترده تر، از کاربردهای مختلف هوش تجاری پیدا کنند. هرچه ارتباطات میان افراد بیشتر شود، شناخت آنها نیز بیشتر میشود.
تا سال 2005 با افزایش ارتباطات در دنیای تجارت، نیاز کمپانی ها به اطلاعات real time بدلایل زیادی افزایش یافت. دروهله ی اول آنها می بایست رقابتی برابر را پیش ببرند و نیازهای مشتریان خود را شناخته و انتظاراتی که مشتریان از کمپانی آنها دارند را برآورده کنند.
هوش تجاری دیگر یک مزیت یا کارایی اضافه محسوب نمیشد. بلکه برای مشاغلی که در محیطی کاملا جدید و داده محور، خواهان باقی ماندن در عرصه رقابت بودند، به نیازی اساسی مبدل شد.
کنترل بیشتر کاربران نهایی(end users) در دوران مدرن.
سرعت و چابکی پلتفرم هوش تجاری در اواسط دهه 2000 یک فرآیند پالایش شدید را از سر گذرانده است.
ابزارهای تخصصی، توسعه آپشن های سلف سرویس و بهبود تجسم سازی، سه مورد از مهم ترین ویژگی های مرحله ی بعدی تکامل هوش تجای بودند.
ابزارهای هوش تجاری در عصر کنونی اغلب برای یک صنعت تخصصی، مراقبت های بهداشتی، اجرای قانون یا حتی ورزش های حرفه ای طراحی میشوند. این رشد ابزارهای اختصاصی که باعنوان "عمود سازی نرم افزار" شناخته شده، به افزایش پذیرش هوش تجاری، منجر شده است.
ابزارهای سلف سرویس و ویژگی های بصری برای رشد، متکی به یکدیگر هستند. انقلاب داده های بزرگ و تحول اینترنت، سازمان ها را با داده های بیشتری نسبت به گذشته رها کرد. هرفرد بطور فزاینده ای مقدار زیادی اطلاعات تولید میکند. بعنوان مثال در هر دقیقه بیش از 204 ایمیل فرستاده میشود.
کمپانی ها برای درک بهتر هوش تجاری در عمل، به ابزارهای تجسمی بیشتری نیاز داشتند. سیر رشد و تکامل ابزارهای تجسمی کلید خورد، تا کاربران نهایی بیش از پیش به حساب آورده شوند. پلتفرم ها به کاربران قدرت بیشتری دادند تا دسترسی به سلف سرویس را تکمیل کنند ،بعبارت دیگر آنها توانستند خودشان داده های خودشان را بدون آموزش ،کاوش و استفاده کنند.
هوش تجاری ابری و هوش تجاری موبایل.
با ورود کمپانی های بیشتر به این عرصه و ارائه قابلیت های نامبرده ،تنها راه ممکن برای ماندن در صدر رقابت، دست یابی به ویژگی های مدرن و بینظیر بود. فروشندگان با ابزارهای ارزانتر و سریعتر، محک زده شدند.
برای دست یابی به ویژگی های مدرن و بینظیر از طریق هوش تجاری، چندین راه وجود دارد. یک راه از طریق هوش تجاری ابری بود که نرم افزار را در اینترنت میزبانی کرده، هزینه های ذخیره سازی را کاهش داده، دسترسی به داده های سازمانی را ممکن کرده و درک راحت تر و سریعتری به کاربر میداد.
همگام با تکنولوژی ابری، گوشی های موبایل به پلتفرم ها قدرت بیشتری دادند ،به این ترتیب کاربران توانستند از طریق گوشی های هوشمند، تبلت ها و سایر ابزارها و درحین حرکت با هوش تجاری کار کنند.
علاوه بر رشد و تکامل، ابزارها ساده تر و راحت شدن کار با آنها ،سازگاری و انطباق وسیع تری را نیزموجب شدند.