بعنوان شرکت طراحی وب سایت هربار که تصمیم به طراحی سایتی میگیریم با وظیفه ی خطیر طراحی محتوا و مطالب مواجه هستیم. هیچ شکی نیست که همگی ما بخوبی درک میکنیم محتوا در طراحی هر سایتی حکم شاه را دارد، این اصطلاح مشهور نخستین بار توسط بیل گیتس در سال 1996 مطرح شد. و شما چه از شرکت مایکروسافت خوشتان بیاید چه خوشتان نیاید درمورد آینده ی کامپیوتر حق با او بود.
مسیر حرکت ما در دنیای اینترنت از ابتدای پیدایش آن تاکنون بکلی تغییر کرده است. در آغاز پیدایش اینترنت نحوه ی دسترسی به منابع آنلاین مستقیما از طریق URL انجام میشد. در ابتدای پیدایش اینترنت ورژن های ابتدایی نرم افزارهای جستجو بخصوص نرم افزارهایی مانند یاهو و درنهایت غول جستجوگر گوگل پا به عرصه گذاشتند. برای سالهای متمادی موتورهای جستجوگر انحصار بازار جستجوی اطلاعات را بدست گرفته و برآن تسلط یافته بودند البته هنوز هم از منابع اصلی برای جمع آوری اطلاعات محسوب میشوند. اما روز به روز روشهای جدید و بخصوص برنا مه های جدیدی برای جستجوی اینترنتی به بازر ارائه میشوند.
برای چند لحظه شرایط کنونی دسترسی به اینترنت را تصور کنید، امروزه دسترسی به اینترنت در همه جا ممکن است. امروزه تعداد افرادی که به اینترنت دسترسی دارند و همچنین زمانی که در اینترنت سپری میکنند افزایش یافته است. پیشرفت تکنولوژی در افزایش گرایش به اینترنت نقش اساسی دارد البته باید خاطر نشان کرد در سایه ی نوآوری های موجود در بازار موبایل این افزایش شدت گرفته است. مرورگر های چندگانه 10 درصد از سهم بازار را بخود اختصاص داده اند. همچنین برای انواع مختلف گوشی های موبایل هزاران اپلیکیشن وجود دارد. و در نهایت صدها نوع مختلف گوشی موبایل داریم که همگی آنها امکان دسترسی به اینترنت را دارند.
در این مقاله به بحث طراحی وب سایت های واکنشگر و پاسخگو نمی پردازیم بلکه بحث اصلی این مقاله این است که برای خلق مطالب و مضامینی که قابلیت تغییر و انتقال به سناریوها، ابزارها و مسیرهای مختلف را دارند از چه استراتژی باید بهره برد.
روشی که ما برای پیکبربندی مطالب بکار میگیریم در موفقیت ما نقش اساسی دارد. علاوه براین روشی که ما برای طراحی وب سایت ها بکار میبریم و مهارت در طراحی تجربه کاربری نه تنها بسیار مهم و اساسی است بلکه نقش مکمل را دارد. همانطور که گفته شد هدف این مقاله این نیست که محتوا و طراحی سایت را در دونقطه ی مقابل و ضد یکدیگر قرار دهد. بلکه قصد دارد نشان دهد یک طراحی خوب نقش مکمل محتوا را ایفا میکند.
از این گذشته باید توجه داشت محتوا نیز مانند تجربه کاربری سطوح مختلفی از دسترس پذیری دارد. همزمان با پیشرفت در طراحی سایت ها و ارتقای قابلیت های مرورگرها و گوشی ها موبایل باید بعنوان یک ضرورت به فکر تهیه محتوایی باشیم متشکل از تصاویر و متن هایی که بطور مستقل ایفای نقش کند. اما از آنجاییکه چهارچوب دسترسی کاربران به اینترنت از یک RSS reader ساده به صفحه نمایش های بیست اینچی با استاندارهای مدرن تغییر کرده است این ضرورت بیش از پیش احساس میشود.
در شرایط کنونی دیگر توجه به این مساله که "چگونه محتوایی تهیه کنیم که در دستگاههای چندمنظوره ظاهری یکسان داشته و به کاربران احساس مشابه ای را منتقل کنند" چندان اهمیت ندارد. بلکه باید به فکر تهیه ی محتوایی بود که در کاربران ایجاد انگیزه کرده و همواره برای آنها ارزشمند باشد.
اما چگونه باید به جایگاهی برسیم که استراتژی ما در تهیه محتوا و مطالب علاوه بر ایجاد انگیزه تا حد ممکن جذاب و گیرا نیز باشد؟ اجازه دهید از دیدگاه روانشناسانه به این مساله بپردازیم.
سلسه مراتب نیازها.
مدتهاست که روانشناسان به مطالعه ی انگیزه های انسان مشغولند. تئوری های بسیاری برای انگیزه ی انسان وجود دارند اما شاید تئوری سلسله مراتب نیازهای Maslow معروفترین آنها باشد. Maslow یک پروفسور روانشناس بود که تئوری سلسه مراتب نیازها را در سال 1943 مطرح کرد. این سلسله مراتب از پنج قسمت مهم تشکیل میشود. چهار قسمت اول آن کمبود نیازها نام دارد:
با دست یابی به هریک از این نیازها به نیاز پنجم که خود شکوفایی نام دارد نزدیک میشویم. از آنجا که خود شکوفایی ورای نیاز بوده و به معنای تلاش برای اصلاح خود است با سایر نیازها تفاوت دارد. این همام چیزی است که Maslow خود انگیختگی ((meta motivation خطاب میکند. از دیدگاه خود شکوفایی با مواردی مانند حقوق معنوی و اخلاقی، خلاقیت، خود انگیختگی، پذیرش حقیقت، آگاهی اجتماعی روبرو هستیم همچنین مواردی وجود دارند که از طریق انتخاب با سرنوشت و زندگی افراد آمیخته هستند. به اعتقاد Maslow هریک از این نیازها مانعی برای دیگر محسوب میشود. برای رسیدن به خود شکوفایی باید چهار نیاز نامبرده را مرتفع کرد.
اکنون چگونه باید از این تئوری در روشهای مختلف خلق محتوا استفاده کرد؟
اگر قرار بود شما با Maslow بنشینید و صحبت کنید احتمال داشت وی بپذیرد هرشخصی واکنش و رفتاری متفاوت دارد و تئوری او تنها یک چارچوب است نه یک برهان علمی. با این فرض ما باید به ساختار نیاز تنها بعنوان یک طرح و زیرساخت تئوریکی اتکا کرده و همچنان به مبنای کاربری پاسخگو باشیم.
اکنون به این موضوع می پردازیم که ما چگونه باید تمام این سلسله مراتب را وارد محتوا کنیم.
نخست، تعریف موضوع.
برای شروع باید موضوع یا موضوعات مد نظرتان را بطور واضح تعریف کنید. تعریف موضوع پیش فرضی است برای درک چگونگی کارکرد محتوا. به تعبیر دیگر شما میتوانید محتوا را در مقوله های جداگانه دسته بندی کنید مثلا فقط به مطالب علمی بپردازید. به این ترتیب از حجم سنگین مطالب کاسته میشود. تعریف این مقولات به شما کمک میکند تا افراد را از سردرگمی نجات داده و آنها را به آنچه که در جستجوی آن هستند هدایت کنید.
فیزیولوژیک.
هرچند بین علم فیزیولوژی و محتوا هیچ ارتباطی وجو ندارد اما بسیار مهم است که به فیزیولوژیک کاربران بیاندیشیم. به این منظور باید سایت های بسازیم که همیشه در دسترس هستند. اگر در سایت خود به مطالب آموزشی می پردازید این مطالب نباید وقت گیر و از توان فیزیکی کاربران خارج باشد در غیر اینصورت آنها به سرعت سایت ر اترک میکنند.
امنیت.
امنیت کاملا با محتوا مرتبط است. تعریف Maslow از امنیت شامل امنیت هویت در برابر کلاهبرداری و شیادی و شکستن حریم میشود. به کمک این نظریه میتوانیم مطالب را به شیوه ای پیکربندی کنیم که دقیق و واضح باشند. فراهم کردن حریم خصوصی برای کابران و اظهار بی مسئولیتی شرکت سازنده و یا عباراتی مانند" نگران نباشید ما برای شما ایمیل های spam نمی فرستیم" برای جلب اعتماد خوانندگان بی فایده هستند.
عشق و تعلق.
از دیدگاه علاقه و تعلق باید کمی عمقی تر به مساله محتوا بنگریم. ما بعنوان یک طراح محتوا چگونه میتوانیم کاربران را به مطالب خود علاقمند کنیم درحالیکه شناختی از آنها نداشته و از آنها دور هستیم؟ چگونه میتوانیم کاری کنیم که آنها احساس تعلق کنند؟ درست است که تحقیقات زیادی با موضوع انگیزه انسانی انجام شده است اما شایان ذکر است که تحقیقات بیشتری در خصوص مفهوم عشق انجام شده است.
مفهوم دوست داشته شدن یا پذیرفته شدن به چه معناست؟ شاید همانطور که Seth Godin ادعا میکند به معنای عضوی از یک قبیله بودن باشد. Dale Carnegie در کتاب مشهور خود با عنوان "چگونه مردم را تحت تاثیر قرارداده و دوست پیدا کنیم" میگوید برای اینکه فردی به ویژه افرادی که دوستشان دارید احساس کنند که مورد توجه قرار گرفته اند باید کاری کنید که آنها احساس مهم بودن کرده و باور کنند که شما به آنها گوش میدهید. او همچنین میگوید تنها راه برای بوجود آمدن چنین احساسی این است که واقعا به آنها اهمیت داه و به آنها گوش کنید.
احترام و اعتماد.
احترام و اعتماد در محتوای سایت به معنی احساس علاقه و تعلق بیشتر است. احترام و اعتماد زمانی بوجود می آید که شخص احساس محق بودن و وابستگی داشته باشد. از طریق فرصت دادن به افراد برای بیان نظرات خود و پاسخ صمیمانه به نظرات آنها طراح محتوا میتواند به زندگی آنها راه یابد. احترام رابطه نزدیکی با هویت دارد، هدف مقدس ثبت برند و مشارکت دادن کاربران، تکمیل برند شما و هویت دادن به هویت شخصی کاربران است.
خود شکوفایی.
اغلب سایت ها نهایت تلاش خود را میکنند تا درمطالب خود این نیاز را برآورده کنند. خود شکوفایی به این معناست که از آنچه که بیشتر افراد ضرورت های مسلم زندگی میدانند فراتر برویم. برای رسیدن به خود شکوفایی در محتوا ما باید برای کاربران زمینه ای فراهم آوریم که آنها بتوانند به مطالب پاسخ داده و به دانش دست یابند. اما صرفا نباید جایگاهی را برای پاسخگویی اختصاص دهیم بلکه همینکه آنها را به اظهار نظر و پاسخگویی تشویق کند کافی است. خود شکوفایی درحقیقت واکنش به زندگی است، واکنشی فعال و داوطلبانه. ازآنجاکه کاربران بدنبال مطالب خاص هستند بنابراین برای سازندگان وب و طراحان محتوا این موضوع در ارجحیت قرار دارد.
رقابت، کمدی و ماورای خود شکوفایی.
هرچند استانداردهای سلسله مراتب Maslow برای شروع ایده آل هستند اما باید یاد آوری کرد: درست است که انسان از لحاظ علمی قابل بررسی است اما کاملا قابل پیش بینی نیست. بنابراین ما بعنوان تهیه کنندگان محتوا باید جدای از نظریه های Maslow سایر انگیزه ها را نیز مد نظر قرار دهیم.
رقابت.
یکی از این انگیزه ها رقابت است. نوع بشر بطور ذاتی علاقمند به رقابت است و این علاقه نیز از غرور او نشات میگیرد. اما ایجاد رقابت صرفا به این معنی نیست که برای کاربران مسابقه ترتیب دهیم. بلکه میتوانید برای کاربران مکانی را برای تجمع اعضا در نظر بگیرید و به اعضای آن رتبه بدهید. از این طریق میتوانید از معتبر بودن یا نبودن مطالب پست شده توسط کاربران بهره برده واطلاعات بیشتری دراختیار کاربران قرار دهید و همچنین میتوانید با ایجاد انگیزه برای رقابت در کاربران غیرفعال آنها را به بیان نظر تشویق کنید. مقوله رقابت را میتوان با نظریه نیاز به احترام Maslow مقایسه کرد. هرچند احترام بخودی خود برای عده ی خاصی معنایی ندارد. اما درعوض بهنگام رقابت، احترام به فرد برنده میان اعضا یک توافق بیان نشدنی ایجاد میکند.
کمدی.
در سلسله مراتب Maslow اشاره ای به نیاز انسان به سرگرمی نشده است. در این قسمت از مقوله کمدی بهره گرفته و به نیاز انسان به سرگرمی اشاره میکنیم. کمدی بخودی خود قادر به برآورده کردن نیازهای شخصی نیست. کمدی باعث نمیشود یک فرد احساس کند به وی احترام گذاشته شده و یا مورد علاقه واقع شده است حتی باعث نمیشود احساس بهتر بودن کند. کمدی تنها یک سرگرمی بوده و به تماشاچی احساس رضایت میبخشد. این نوع از محتوا به شیوه ای متفاوت در برآورده کردن سلسله مراتب نیازهای ابتدایی ارزشمند است.
ماورای خود شکوفایی.
شایان ذکر است که خود شکوفایی یک نیاز محسوب نمیشود و از آنجا یک مساله کاملا شخصی و داوطلبانه است بنابراین یک مقوله کاملا جدا محسوب میشود. درک هویت شخصی یک وظیفه نیست بلکه چالشی است که بیشتر افراد با آن روبرو هستند. ماورای خود شکوفایی شاید بتواند کمک کند تا به تعریف جدیدی از خود شکوفایی دست یابیم. یک فرد میتواند دیدگاههای اخلاقی خود را تغییر دهد یا اینکه هویت خود را انکار کند و یک هویت جدید بسازد. این فرآیند کاملا متفاوت بوده و اغلب از این فرآیند برای ساخت مضامین هدفمند در وب سایت ها استفاده میشود.
جمع بندی.
بنابراین تمام انگیزه های که انسان تجربه میکند مفاهیم ارزشمندی هستند که در خلق مضامین و مطالب گیرا و در دسترس از آنها استفاده میشود. همواره بخاطر داشته باشید مخاطبان شما یعنی افرادی که برای آنها مطلب تهیه میکنید افراد بینظیری و بی همتایی هستند. از انگیزه های روانشناسانه بهره بگیرید و برای خود یک مبنای کاربری تشکیل دهید و بخاطر داشته باشید که محتوا و طراحی مکمل یکدیگر هستند و هیچ یک نباید مانع دیگری باشد.